سولام خوفین؟ بهله بهله من خوفم در نبود من چیکارا کردی؟ چیکارا نکردین؟ کی عروس شد کی دوماد شد
.
اقا به خاطره این یه مدت که نبودم ببخشید اخه کمی افسرده شده بودم دیگه گفتم نیام عقده هامو رو سرتون خالی کنم
از رضا خبر اوردم چه پررویه اقا بعد از اون حرفایی که به دوکسم زده اومده میگه
هنوزم غزالو دوکس دارم میگه به یه شرط برمیگردم ( اقا فک میکنه که مقصر منم و اون باید شرط و شروط بذاره هه به خواب ببینه که دیگه باهاش برگردم تازه ازش خلاص شدم) اونم این که دیگه با دوکساش در ارتباط نباشه منظورش هما جونم و سعیده و الهه و مهدیه و نرگسه
حیف که با من حرف نزده با رویا حرفیده اگه با من حرف میزد میفهموندمش که دوستامو صد برابر بیشتر از اون دوکس دارم
به رویا گفته که غزال خیلی اذیتم میکنه همش دوستاش به جاش نظر میدن اصلا احساسات ابراز نمیکنه
خوب شما قضاوت کنین اومده دمه مدرسه که همش دخترایه بی جنبه داره میگه چرا نمیای پیشم باهم بحرفیم؟ خوب من به این چی بگم اخه؟
حالا دوکسم بهش گفته که میرم به فاطی میزنگم ببینم چی میگه که زنگ زده خونمون که من تشریف نداشتم و با ابجیم رفته بودم تولده جواد
بعدش رویا به رضا میگه که: فاطی قبول کرده اینقده عصبانی شدم اینجا به رویا گفتم خوب رویا چرا اون داستانه دوستمو بهش نگفتی؟ گفتش نمیخواستم دلشو بشکنم هه هه هه هه
فاطیه گشنه نوشت: اخا من پفک موخوام
خوب دیگه من برم پررو شدم
bye bye
ممکنه تا مدته 3 روز نیام وبم ممکنه هم فردا اومدم اما تنها چیزی که میدونم اینه که حالم داره از خودم و خانوادم بهم میخوره
بای
سیلوم دوکس جونام خوفین؟
ای بدک نیستم هنوز زنده ایم
حوصلم سررفته
کلاس ملاسم که در کار نیس مامانم هم که نمیذاره برم بیرون حالا چیکار کنم؟
اه از تابستون بدم میاد عاشق پاییزم هیچی مثله پاییز نمیشه زمستونم که لیز میخوریم بهمون میخندن اره میدونم خیلی دارم چرت و پرت میگم ولی خوب چیکار کنم از بی کاریه
هوسه لواشک کردم اونم لوشکه ترش الان که میرم بیرون میخرم دلتون بسوزه
شما پیشنهاد بدین من تو این تابستونی چیکار کنم؟ دق میکنم تا اخره تابستون
اخه مشکل اینجاست که همه میرن بیرون منه بدبخت باید بشینم خونه به صفحه ی مانیتور زل بزنم
خوب دیگه چرت و پرتامو نوشتم بسه دیگه
فاطیه غمگین نوشت: از اونجایی که این وبلاگو واسه رضا زده بودم دیگه چیزی ندارم توش بنویسم جز چرت و پرت
فاطی با افسردگی نوشت: دلم واسش تنگیده
فاطیه خوشحال نوشت: هه هه هه نمیدونید چقد امروز حموم حال داد اینقده اواز خوندم اینقده رقصیدم که نگو
موندم الان این به شما چه ربطی داشت ولی خوب خواستم بدونین که حموم بهترین جایه خونه واسه منه
دیگه برم زیادی حرفیدم میترسم خسته شین بای بای
هر کی میپرسه حالمو میگم همه چی عالیه
هیشکی نمیدونه که چقد جایه تو این جا خالیه
خالی یعنی بی تو
بی تو یعنی خالی
سهلام خوب از اونجایی که من خیلی پیشی دوس میدارم بالایه هرکدومشون اسمشونو مینویسم اسماشون کمی عجیب غربه باشه زیادی تعجب نکنین برین ادامه مطلب پی نوشت 1: خدا کنه عکسا واستون باز بشه پی نوشت 2: خوب نظرتون چیه خوشکلن؟ خوفین؟ من که عالیم دارم اخه این اپمو خیلی دوکس دارم
گفتم بذار عکس گربه هامو بذارم اما از رفتنشون 4 سال میگذره
اما هنوزم دوسشون دارم بعد از یه هفته دعوا
مامانم به خاطرم اونارو گذاشت تو بهترین مکان اخه من به گربه حساسیت دارم دلم براشون تنگ شده
.
سیلوم دوکس جونام خوفین؟
فاطیه خندون برگشتا همون ابجیه خوشملتون
با یه زندگیه جدید و یه فاطمه ی جدید
اقا دیروز تو ماشین داداشم بودم یهو به خودم اومدم و گفتم دیوونه توچرا باید اینهمه افسرده بشی؟ دختر به این شادی دختر به این نازی
(جونه من تعریفو داشتی؟) بیخیال این پسرا که ارزش این عشق رو ندارن (البته نه همشون)
امروز عزم و جزم کردم و یه زندگیه جدید رو شروع کردم بله البته ممکنه که دوباره همون فاطیه افسرده برگرده هااا
اما خوب نترسین در حاله حاضر برنمیگرده
راستی اپه بعدی یه چیزای قشنگی میخوام بذارم که میخوام سوپرایز بشین
فاطیه خوشحال نوشت: قالبم قشنگه؟ اخه خیلی دوسش دارم
فاطی با کمی غم نوشت: متاسفم رضا که دیگه نمیتونم این زندگی رو با خیال تو سر کنم واسه همین تنهایی رو انتخاب کردم دلم برات تنگ میشه
فاطیه دیوونه نوشت: دیوونه ی این اهنگم واسه همین اهنگ وبم گذاشتمش
هلو علیکم
خوفین؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم براتون تنگیده بود
هه تو این مدت که نبودم عقده داداشم بود
هی یادش به خیر دورانه مجردیش میرفت حموم دررو روش قفل میکردم و بهش میگفتم: میو میو کن تا درو باز کنم اونم مثله گربه میو میو میکرد تا من درو باز کنم بعدش درو وا میکردم و میفتاد دنبالم پشته در که بود واسه اینکه خرم کنه بهم میگف: فاطی میمیرم واست
منم اسکل ذوق مرگ میشدم
و درو وا میکردم
هه هه هه چه روزایه با حالی بود حالا دیگه رو کی دره حمومو قفل کنم؟؟؟؟؟ ( داداش امیر و سعیدم هستن دیگه)
پی نوشت 1: خدا کنه خوشبخت بشن من خیلی دوس دارم عمه بشم هااااااا
پی نوشت 2: بیا اومدیم یه شب مطلب شاد بذاریم خورد تو پرمون ابجیم گوشیشو داده به ابجی بزرگم و گوشیه منو دستش گرفته به اس ام اس ها نگاه کرده همشون ماله رضا بود
هه به اقا میگفتم برو ازدواج کن میگفت: من بدونه تو میمیرم میگی برو ازدواج کن؟
هه چقده اس ام اسه عاشقانه بهم میداد
روزاییه شارژ نداشتم بهم میگف: من دوست دارم اگه تو هم داری اس رایگان بده
هه اولین باری که بهش گفتم: من بعدا بهت اس میدم گفت: اس یعنی چی؟اون موقع دلم براش خیلی سوخت اما به رو نیوردم (یادم نمیاد تو پستایه قبلیم گفتم یا نه اگه گفتم ببخشید)
قبلنا حتی به اس هاش فک میکردم بالشتم خیس میشد از بس گریه میکردم اما الان نه
مرده شوره این خاطراتو ببرن
پی نوشت 3: از این شکلکه خوشم میاد نمیدونم چرا
خبر از رضا اوردم......
ببخشید این مطلب خصوصیه به هیچکسی رمز نمیدم
حتی تو......
سلام
این وبلاگ بنا به دلایلی تا مدت 16 17 روز اپ نمیشه
خوب دوستایه گلم من شار؟ژ نتم رو تموم کردم و داداشم میگه این روزا نامزدیه منه و نمیخوام فکرمو به چیزی مشغول کنم اخه یکی نیس به این بگه همه ی کارایه خردید شارژ مجدد 10 دقیقه بیشتر طول نمیکشه؟
پس من دیگه نمیتونم به کسی سر بزنم نه به امیر نه به هما نه به سعید نه به امینه و نه ناصر و نه ادیب و هیچکس دیگه
منو ببخشید از هموتون عذر خواهی میکنم
تا 16 روزه دیگه بای
پی نوشه :هوی تو که با اسم دوستام میای نظر میدی برو بمیر دیگه به وبلاگم هم نیا خووووووووووووووووووووووووووووووووب
اگه یبار دیگه بیای میزنم شل وپلت میکنم فهمیدی؟
پی نوشت: هما عزیزم من تا یه هفته دیگه میام کتابخونه الانم کتابخونه بودما ولی خوب شمارت یادم رفته منظورم اینه که تا شنبه ی دیگه نظراتو نه میخونم و نه جواب میدم ببخشید تا شنبه ی دیگه بای بای
پی نوشت: رضا دلم واست تنگ شده
خسته شدم
چرا کسی منو نمیفهمه؟؟؟؟؟؟
از ادمایه دروغ گو از ادمایی که همش تو دلشون کینه دارن از ادمایه خیانت کار
چطوری میتونین خیانت کنین به منم بگین تا بتونم به رضا خیانت کنم
خسته شدم خسته شدم خسته شدم خسته شدم خسته شدم خسته شدم خسته شدم خسته شدم.........
خدایا چقد دیگه بگم خسته شدم
کاش کسایی که دوسشون دارم برگردن مثل قبل بشیم من و سعیده و هما و مهدیه و نرگس و امیر و امینه و سعید و....
میخوام برگردم به دنیایه قبلیم به زندگیه شادی که داشتم به زندگی که با همه ی غم هایی که با خانواده داشتم اما بازم همیشه میخندیدم اره به همون.
کاش میتونستم پرواز کنم برم یه جاهایه دور که هیچکسی نتونه منو ببینه
میخوام بخندم اما نمیشه خدا خنده رو ازم گرفته رضا گرفته بابام گرفت
فک میکنین الا بچه ی بابام چن ماهشه؟ بله بابام از زن بابام بچه اورد پسر اسمشو گذاشتن رضا
از بچه منتفرم همین. حالا چه بچه ی بابام باشه چه بچه ی دیگه